کسانی که با «وایب کدینگ» اپلیکیشن ساختهاند، میگویند کل ماجرا از یک نگاه ساده شروع میشود: باید با هوش مصنوعی مثل یک کودک ۱۰ ساله حرف بزنید و مرحلهبهمرحله راهنماییاش کنید. تصور کنید بدون اینکه برنامهنویس حرفهای باشید، بتوانید همان اپلیکیشنی را بسازید که همیشه در ذهن داشتید. در این گزارش با داستان چهار نفر عادی همراه میشویم؛ از طراح و مادر خانهدار تا حسابدار و متخصص منابع انسانی که با کمک هوش مصنوعی، ابزارهایی ساختند که مسیر شغلی و زندگیشان را عوض کرده است.
سینتیا اپلیکیشنی برای شناسایی نژاد سگها ساخت، کاریما ابزاری برای مدیریت احساسات طراحی کرد و ویجان و لورا با خودکار کردن کارهای روزمره، بهرهوری شغلی و زندگی خانوادگی خود را بالا بردند. این افراد در گفتوگو با بیزنس اینسایدر توضیح میدهند که چطور «وایب کدینگ» یا همان کدنویسی حسی و تعاملی با هوش مصنوعی، درهای تازهای را به روی افراد بدون پیشزمینه فنی باز کرده است.
سینتیا چن، طراح محصول ساکن سانفرانسیسکو، سالها رؤیای ساخت اپلیکیشنی را داشت که سگهایی را که در خیابان میبیند، دستهبندی و ثبت کند. او در اوقات فراغت خود و طی حدود دو ماه، اپلیکیشن Dog-e-dex را برای iOS توسعه داد؛ برنامهای که به کاربران اجازه میدهد از سگها عکس بگیرند، نژاد آنها را تشخیص دهند و پروفایلی برایشان ذخیره کنند.
چن هیچ آموزش رسمی برنامهنویسی ندیده بود و در ابتدا به سراغ پلتفرمهایی مثل Replit، ChatGPT و Cursor رفت؛ اما تا مدتها نتیجهای که میخواست را نمیگرفت. نقطه عطف کارش زمانی بود که با مدل هوش مصنوعی Claude از شرکت Anthropic آشنا شد. او کدهایی را که کلود تولید میکرد، در Xcode کپی میکرد؛ حتی وقتی دقیق نمیدانست هر خط کد چطور کار میکند. خودش میگوید: «انگار جادو بود. هر بار روی دکمهی پیشنمایش میزدم، احساس میکردم یک هدیهی کوچک و هیجانانگیز باز میکنم.»
به گفتهی چن، کسی که میخواهد وارد دنیای وایب کدینگ شود، باید با پرامپتنویسی مثل «فرزندپروری آرام» برخورد کند: «باید خیلی هدفمند، خیلی دقیق و در عین حال مهربان باشید.» او میگوید گاهی لازم است با هوش مصنوعی مثل یک بچه رفتار کنید و همهچیز را برایش «تر و خشک» کنید. هر وقت کلود در جایی گیر میافتاد، چن دستورالعملها را به مراحل کوچکتر و سادهتر تقسیم میکرد تا مدل بهتر متوجه منظورش شود.
کاریما ویلیامز وقتی به سراغ هوش مصنوعی رفت که از نظر عاطفی دچار آشفتگی بود و نیاز داشت احساساتی را که نمیتوانست با کسی در میان بگذارد، برای خودش روشن کند. او میگوید هوش مصنوعی به او کمک کرد تا این احساسات را پردازش کند و همین تجربه جرقهی ساخت یک وباپلیکیشن شد؛ ابزاری که به دیگران کمک میکند احساسات خود را تخلیه و تنظیم کنند.
او برای ساخت این وباپلیکیشن از وایب کدینگ استفاده کرد و میگوید یکی از ترفندهای مؤثرش این بود که از هوش مصنوعی میخواست مانند کسی با او صحبت کند که ۱۰ تا ۱۵ سال سن دارد؛ ساده، شفاف و بدون پیچیدگی. چون نه طراحی محصول بلد بود و نه ساختار بکاند را میشناخت، کلود قدمبهقدم به او میگفت چه کاری باید انجام شود. ویلیامز توضیح میدهد که ترجیح میدهد هوش مصنوعی، مراحل را یکییکی برایش بشمارد، چون حجم زیاد اطلاعات در یکباره میتواند گیجکننده باشد.
او همچنین میگوید صحبت کردن با هوش مصنوعی بهتر از تایپکردن جواب میدهد: «وقتی حرف میزنم، دهها برابر راحتتر میتوانم بگویم چه میخواهم و زمینهی موضوع را منتقل کنم.» ویلیامز تخمین میزند که حدود ۹۰ درصد پیامهایش به هوش مصنوعی را بهصورت صوتی دیکته میکند.
ویجان چان، حسابداری با سابقهی بیش از ۱۸ سال، در صنعتی کار میکرد که یکی از مشاغل در معرض خودکارسازی بهحساب میآید. او که شریک حسابرسی در یک شرکت حسابداری و مشاوره در مالزی است، برای اینکه از موج تغییرات جا نماند، در ماه ژوئن در کارگاههای کدنویسی شرکت کرد و خیلی زود سراغ وایب کدینگ رفت.
چان میگوید: «کاش خیلی زودتر با هوش مصنوعی آشنا میشدم. حداقل اینطوری خودم جایگزین خودم میشوم، نه اینکه بگذارم دیگران جایم را بگیرند.» او یک وباپلیکیشن ساخت تا روند ثبت هزینههای سفرهای کاری را سریعتر کند. این برنامه با استفاده از فناوری تشخیص نوری کاراکتر (OCR) مبتنی بر هوش مصنوعی، رسیدها را اسکن میکند و آنها را بهطور خودکار در فایلهای مناسب برای تیم مالی ثبت میکند.
او بخشی از کارهای تکراری روزانهاش، مانند تهیه فاکتور، را هم با کمک هوش مصنوعی خودکار کرده است: «بدون ابزارهای وایب کدینگ و مهارتهای لازم، یک حسابدار بهتنهایی نمیتواند چنین کاری انجام دهد.»
چان دربارهی پرامپتنویسی هم تجربهی جالبی دارد. او میگوید اول به او توصیه شده بود پرامپتهای بلند و پرجزئیات بنویسد، اما در عمل متوجه شد گامهای کوچک و تکرارپذیر بهتر جواب میدهند. به اعتقاد او، پرامپت اولیه بسیار مهم است، چون چارچوب کلی را تنظیم میکند؛ اما در مراحل بعدی، بهتر است تغییرات را بهصورت خرد و مرحلهای از هوش مصنوعی بخواهید، نه اینکه فهرستی طولانی از درخواستها را یکجا مطرح کنید.
برای رفع باگها، چان به این نکته توجه میکند که آیا پیام خطا عوض میشود یا نه. اگر خطا تغییر کند، یعنی هوش مصنوعی در حال کار روی مشکل است؛ اما اگر همان خطای قبلی باقی بماند، چت را ریست میکند و با مثالها و توضیحات تازه، درخواستش را از نو مینویسد. او همچنین تأکید میکند که وایب کدینگ لزوماً به ساعات طولانی پشتسیستمنشستن نیاز ندارد. چان که پدر دو فرزند است، معمولاً بعد از خوابیدن بچهها سراغ پروژهاش میرود؛ یک شب یک قابلیت کوچک اضافه میکند و شب دیگر تابعی را بهبود میدهد. به مرور زمان این قطعات کنار هم قرار میگیرند و پروژه شکل میگیرد: «درست مثل بازی کردن است.»
لورا زکریا، متخصص منابع انسانی ساکن سنگاپور، در دوران مرخصی زایمان تصمیم گرفت یاد بگیرد چگونه با کمک هوش مصنوعی یک وباپلیکیشن بسازد. او در ماه ژوئن در یک کلاس کدنویسی ثبتنام کرد و در نهایت اپلیکیشنی برای برنامهریزی وعدههای غذایی خانواده طراحی کرد.
لورا معمولاً عصرها یا زمانی که نوزادش خواب بود، مشغول وایب کدینگ میشد و آخر هفتهها همسرش از بچه مراقبت میکرد تا او بتواند روی پروژهاش تمرکز کند. او میگوید یادگیری وایب کدینگ اعتمادبهنفسش را بالا برد و ثابت کرد که میتواند همزمان با مادری، در نقش یک متخصص حرفهای هم رشد کند.
البته مسیر همیشه هم بدون چالش نبود. زکریا توضیح میدهد که گاهی در یک چرخهی تکراری با هوش مصنوعی گیر میافتاد. به گفتهی او، هوش مصنوعی گاهی شبیه کارآموزی جوان و بیش از حد مشتاق رفتار میکند: «باید بدانید چه زمانی مکث کنید و از خودتان بپرسید: کجای کار منظورم را شفاف بیان نکردم؟» او میگوید بعضی وقتها متوجه میشد درخواستش بیش از حد بزرگ یا مبهم بوده است و مجبور میشد دوباره برگردد، آن را به بخشهای کوچکتر تقسیم کند و مرحلهبهمرحله توضیح بدهد.
تجربهی این چهار نفر نشان میدهد که با ترکیبی از کنجکاوی، صبر و توانایی درست پرامپتنوشتن، میتوان بدون پیشزمینهی فنی، از وایب کدینگ و هوش مصنوعی برای ساخت ابزارهایی استفاده کرد که هم مشکلات شخصی را حل میکنند و هم میتوانند نقطهی شروعی برای مسیرهای شغلی جدید باشند.




